فقط و فقط خنده

HoMe | eMaiL | Design | Profile

 

 

از شعر نوشتن ،از قلم خسته شدم

 

         از زندگی دوراز هم خسته شدم

 

                          دیری است که می گریزم از آیینه

 

                                 دیری است عجیب از خودم خسته شدم

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

 

چه ترسی برم داشت


چه ترسی


وقتی نگاهت


معنای آغاز کتاب اولم بود


و اینقدر


پتک لازم نیست


جمجمه ام طاقت اینهمه راندارد


من اصلا هیچ!!!


به فکر دستان کوچکت باش


باور کن...


من ترا برای یک روز و صد سال نمی خواهم


برای همیشه می خواهمت


که آیینه بی قاب زود می شکند.


                                        عمید صادقی نسب

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |
 

زندگی قافیه شعر من است

 

شعر من

 

وصف دلارایی توست

 

در ازل شاید این

 

سرنوشـــت من بود

 

 

می سرایم......

به امیدی که تو خوانی ور نه

 

 

آخرین مصرع من

 

                         قافیه اش مردن بود

 

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

 

چه نا زیباست آن عشقی که معیارش زمان باشد

و یا آن "دوستت دارم" که جادوی زبان باشد

 

چه نا زیباست در سویی بخندد با کسی با لیلا

و در سویی دیگر مجنون دلش با دیگران باشد

 

چه دلگیر است ایامی که عاشق در تب دلبر،

و دلبر بی خبر سرگرم بزم ناکسان باشد!

 

به یک آنی دلی را بشکنند و ریشه ای سوزند

که این حق مسلم از حقوق دلبران باشد!

 

برای هر کسی از عشق تعبیری دگرگون شد

به قول رابعه "این بحر، بحری بی کران باشد"*

 

یکی چون یوسف کنعان به معشوقان شرف بخشد

یکی بی آبرو همچون زلیخای جوان باشد

 

نه هرگز عاشقی لایق شود بر وصل معشوقی

که این ناکامی از اول به کام  عاشقان باشد!

 

تو ای فرهاد بی آلایش از کوهت بزن فریاد

همان بهتر که این شیرین دلش با خسروان باشد...

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

 

 

خدایا دلم ساز دل شوره داره                      تو آهنگ قلبم رو دیشب شنیدی

خودت دیدی قلبم که آروم نداره                    بادست خودت اشکامو می کشیدی

حالا که من از تنها بودن می ترسم                 تو این حبس تنهایی دارم می میرم

شده کار من این که هر لحظه انگار                جوابم رو دارم ازاین گل می گیرم

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

 

 

خیالت که برم میدارد اوج میگیــرم تا آسمانها

 

ولی بی مهریت به یک باره بر زمینم می کوبد

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |
 

 همه ی پل های پشت سرم را خراب کردم ؛ از عمد . . .

 
      راه اشتباه را نباید برگشت  . . . !

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

 

به لب های ســـاده ات بیامـوز که


گول هر لبــی را نخــورد

من میـــدانم!

روزی لب های کثیفــش را بــاز می کند

و تو را هـــرزه یاد می کند!

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |
به چه میخندی تو؟؟؟

 

به چه چیز؟ به شکست دل من یا به پیروزی خویش؟

 

به چه میخندی تو ؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟

 

یا به افسونگری چشمانت ؟ که مرا سوخت و خاکستر کرد...

 

به چه میخندی تو؟

 

به دل ساده ی من ؟

 

خنده دار است بخند....!!!

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |



گاهی نباید ناز کـــــشید

انتظارکـــــشید

آه کـــــشید …

درد کـــــشید

فریاد کـــــشید ….



تـنهـا باید دست کـــــشید و رفت …

 

milad | 28 شهريور 1391برچسب:, | 14:8 |

قاصدک! شعر مرا از بر کن

                                            برو آن گوشه باغ  

              سمت آن نرگس مست  

 

و بخوان در گوشش 

                                           و بگو باور کن، 

                              

                                    یک نفر یاد تو را هرگز از دل نبرد.....

 

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |
متشکرم!!!!

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی.

برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی.

برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی.

برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.

برای همه وقت هایی که با من شریک شدی.

برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی.

برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی.

برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی.

برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.

برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی.

برای همه وقت هایی که گفتی “دوستت دارم”

برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.

برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.

برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.

برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.

برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.

برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی

و صدای قلبم را شنیدی.

به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که :

 

لبخند من به تو یعنی ” عاشقانه دوستت می دارم ”

آغوش من همیشه برای تو باز است.

همیشه برای گوش دادن به حرفهایت آمادگی دارم.

همیشه پشتیبانت هستم.

من مثل کتابی گشوده برایت خواهم بود.

فقط کافی است چیزی از من بخواهی ,

بلافاصله از آن تو خواهد شد.

می خواهم اوقاتم را در کنار تو باشم.

من کاملا به تو اطمینان دارم و تو امین من هستی.

در دنیا تو از هرکسی برایم مهم تر هستی.

همیشه دوستت دارم چه به زبان بیاورم چه نیاورم...

همین الان در فکر تو هستم.

تو همیشه برای من شادی می آوری

به خصوص وقتی که لبخند بر لب داری.

من همیشه برای تو اینجا هستم و دلم برای تو تنگ است.

هر وقت که احتیاج به درد دل داشتی روی من حساب کن.

من هنوز در چشمانت گم شده هستم.

تو در تمام ضربان های قلبم حضور داری....

من دوستت دارم...... تا ابد...!

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |
 
دیوانه نیستم !
 
فقط...
 
فقط طوری “خاص” که دیگران نمیتوانند، تو را “دوست دارم”...!
 
 
 
 

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |

می دانم

می دانم نامه ام را حتی اگر در آخرین روز حیات زمین به دستت برسد می خوانی بیا به کوچه هایی که امشب میزبان قدمهای من و تو خواهند بود سلام کنیم

بیا به یاد چشمهایی که در روزگار غم و غصه با ما گریسته اند گل سرخی در باغچه روحمان بکاریم.

شاید کسی را که با او خندیده ای فراموش کنی اما هرگز کسی را که با او گریسته ای را از یاد نخواهی برد .

و من از هنگام تولد کائنات تا کنون سر به شانه های تو گریسته ام پس چگونه می توانم لحظه ای تورا فراموش کنم ؟

چگونه می توانم با ابرهای بهاری در سرودن تو همراه نشوم .

اگر به من بگویند :

فقط یکبار می توانم تورا از پشت شیشه های مه آلود ببینم و برایت دست تکان بدهم و اگر به من بگویند :فرصتی نیست و فقط یک جمله می توانم به تو بگویم و پس از آن به ابدیت می رسیم

رو به رویت می ایستم و می گویم :

در قیامت هم نام تو را بر لب خواهم داشت

به محشر وعده دیدار اگردادی نمی رنجم

 وصال چون تویی راصبراین مقدارمی باید

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |
تو ميروي و من فقط نگاهـ ـت ميکنم

تعجب نکن که چرا گريه نميکنم !

بي تو يک عمر فرصت براي گريستن دارم

اما براي تماشاي تو....

                                    همين يک لحظه باقي است

و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم....

 

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |
بــارون رو قلب شيـــشه ها هـي جـا ميزاره رد پـا

                   مثـــل تو كـه رو قلب مـن پـاتو گذاشتي بــي صدا

هنوز وقتي بـارون مياد دلم عشق تو رو مي خـواد
 
                  مي گــم بــه هر قطـره بـــارون بگيد به ديدنم بياد
 
 
 
milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |

عزیزم....

اگه يک روزی از بين 1000 نفر دل يکی واست تنگ شد اون منم

اگه يه روز بين 100 نفر دل يکی واست تنگ شد اون منم

اگه يه روز بين 10 نفر دل يکی واست تنگ شد اون منم

اگه يه روز يک نفر دلش واست تنگ شد اون منم

اگه روزی اومدي و هيچکس دلش واست تنگ نشد اون روز

بدون كه من مُردم.............

 

 

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |

یک روز می بوسمت!

فوقش خدا مرا می برد جهنم! فوقش می شوم ابلیس!

آنوقت تو هم به خاطر این که یک « ابلیس » تو را بوسیده، جهنمی می شوی!

جهنم که آمدی ، من آن جا پیدایت می کنم و از لج خدا هر روز می بوسمت!

وای خدا ! چه صفایی پیدا می کند جهنم…!


 


یک روز می بوسمت!

پنهان کردن هم ندارد. مثل احساسات تو نیست که مخفی شان می کنی،

یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود،

مثل نجابت چشمهای تو است ،

وقتی که توی سیاهی چشمهای من عریان می شوند.

عریانی اش پوشاندنی نیست ، پنهان نمی شود…

 

 

یک روز می بوسمت!

یکی از همین روزهایی که می خندانمت ،

یکی ازهمین خنده های تو را ناتمام می کنم و می بوسمت!

و بعد ، تو احتمالا سرخ می شوی ،

و من هم که پیش تو همیشه سرخم

 

 

یک روز می بوسمت!

یک روز که باران می بارد ،

یک روز که چترمان دو نفره شده ،

یک روز که همه جا حسابی خیس است ،

یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ ،

آرام تر از هر چه تصورش را کنی ،

آهسته ،

می بوسمت…



 

یک روز می بوسمت!

هر چه پیش آید خوش آید!

حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم!

دلم ترسیده ، که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی........

به قول شاعر: عشق کلاس اول ، تنها چهار حرف است ،

اما کلاس آخر ، عشق هزار حرف است…

 

 +پ.ن: دستام امشب بوی بهشت میده.... بوی تو رو.........

            امشب تا صبح عطر بهشت رو در آغوش میکشم.... 

 


milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |

 

من می پرستمت

آن لحظه ها که مات

             تنهایی مرا   

                   آغوش می کشی 

آن لحظه ها که تو

    در یک هجوم گرم

                  دورحصار من

                       تنپوش می کشی

من را پس از تو و این عاشقانه ها

   بعد از عبور تو

       حتی صدای تار

             عاشق نمی کند

این عاشقانه را با خود ببر برو

       من را به خود گذار

                 تنها شدن مرا

                     جز اندکی غمین

                           کاری نمی کند

تا هر کجا روی...تا انتهای شب

      تنها- بدون من-

             یا در کنار غیر

                   تنها بدان که من              

مومن به عشق تو

       در حزن این قفس

           آرام و زیر لب تکرار می کنم

                                -من می پرستمت-

milad | 23 شهريور 1391برچسب:, | 12:3 |
Desiner: lady skin